شیوه نهنگ

کنث هارتلی بلانچارد کارشناس و اندیشمند، نویسنده، محقق و سخنران حرفه ای در حوزه مدیریت است. وی متولد ۶ می ۱۹۳۹ میلادی و اهل نیوجرسی ایالات متحده است. او تاکنون بیش از ۶۰ کتاب نگاشته است که بیشتر آنها با حضور نویسندگانی دیگر بوده است. موفق‌ترین کتاب او با عنوان مدیر یک دقیقه‌ای بیش از ۱۳میلیون جلد فروش داشته و به زبان‌های زیادی ترجمه شده است. دیگر کتاب پرفروش این نویسنده کتاب روش مدیریت ویل دان یا همان شیوه نهنگ است که در کشورهای مختلف و به زبان های زیادی ترجمه شده است.

گانگ هو، مدیریت شگفت انگیز دیگر کتاب پرفروش این نویسنده در زمینه کتاب های آموزشی مدیریت است.

بلانچارد، مدیر ارشد معنوی شرکت‌های کن بلانچارد که مجموعه‌ای بین‌المللی در زمینه آموزش مدیریت و مشاوره است را بر عهده دارد. او این شرکت را به همراه همسرش مارجوری بلانچارد در سال ۱۹۷۹ در سن دیگو در ایالت کالیفرنیا بنیان نهاد.

بلانچارد جوايز بسياری را در حوزه مديريت و رهبری و منابع انسانی از آن خود كرده است. او مانند دراكر و دمينگ جايزه مشاوران بين المللی مديريت را از آن خود كرده است.

کتاب «شیوه نهنگ» نوشته کن بلانچارد، تد کیناک، چاک تامپکينز و جيم بالارد کتابی درباره چگونگی اثر بخشی بيشتر در محيط کار و منزل. ماجرای کتاب در يک داستان خلاصه شده است که شخصيت اصلی فردی  است بنام وس کينگسلی که مدير بخشی از يک شرکت بزرگ است. وی در جريان يک سفر کاری از يک نمايش حيوانات که در آن  نهنگی بنام شمو ايفای نقش می‌کند ديدن کرده و به شدت از نحوه کار مربيان شمو تاثير گرفته تصميم می گيرد که روش آموزش ويل دان که در مورد نهنگ ها بکار برده می شود را در محل کار خود به اجرا در آورد.

همه ما در زندگی روزه مره عادت کرده ايم که در فرايند ارتباطی خود با ديگران مخصوصاً در زمينه های کاری هميشه موارد منفی را بيشتر مورد توجه قرار دهيم حتی در مواردی کسی که موارد منفی را سريع تر از ديگران ديده و گوشزد نمايد از ديدگاه ما آدمی نکته سنج و ريزبين تلقی می شود. اغلب اوقات سعی می شود اين افراد را الگو قرار داده و در روابط خود با ديگران در محيط کار از رفتار آنها تقليد کنيم، چراکه بعنوان يک ناظر خارجی اينگونه افراد را افرادی توانمند و دارای اقتدار تصور می کنيم.

با مطالعه کتاب ويل دان متوجه خواهيم شد که می توان با تکيه بر موارد مثبت در روابط (در اداره و يا در منزل) نتايج بسيار متفاوتی (رو به بهبود) را بدست آورد. در خلال داستان «وس کينگسلی» به ما می گويد برای بهتر شدن روابط و بالاتر رفتن راندمان کار بايد در برابر اشتباهات تغيير جهت داد.

به جای اينکه به آنچه که نادرست انجام شده تمرکز کنيم بايد انرژي را به سمت نتايج مثبت تغيير جهت دهيم به عبارتی ترکيب روش تغيير جهت و تاکيد بر موارد مثبت می تواند دگرگونی بزرگی در روابط ما و اطرافيان بوجود آورد.

هرکسی يک دريچه ورودی دارد حتی کسانی که انتظار کمک و همکاری از آنها را نداريم چنانچه دريچه ورود به توانايی او را بيابيم و از آن وارد شويم مطئناً می تواند يار و ياور ما در کارها باشد.

چنانچه هر چه بيشتر به يک رفتار توجه کنيم آن رفتار بيشتر تکرار خواهد شد لذا در روابط خود بايد ابتدا سعي کنيم اعتماد متقابل و محکمي بوجود بياوريم و از همه مهم‌تر بر موارد مثبتی که در اطراف و محيط کار اتفاق می افتد تاکيد کنيم و بيشتر مورد توجه قرار دهيم.

وس نفسی از سر آرامش خیال کشید. شماتت رئیس تمام شده بود. وس مشتاقانه خم شد تا بهتر ببیند و بشنود.

وس جزئیات آن جلسه را در ذهنش مرور کرد. اول، مایک بدون پرخاش و توهین اشتباهاتم را توضیح داد. بعد مسئولیت رو خودش به عهده گرفت تا من احساس فشار نکنم. این سبب شد من حالت دفاعی نگیرم و بخوام که یاد بگیرم. هیچ مجازاتی در کار نبود. جزئیات اشتباهم رو تشریح کرد و نشونم داد که چطور پیش میاد و چه کار باید کرد که پیش نیاد. دست آخر، به من احساس اعتماد و عزت نفس داد. وقتی از دفترش بیرون اومدم، به راه اومده بودم و دلم می خواست برای او و شرکت بهتر کار کنم.