علوم انسانی

علوم انسانی مجموعه علوم و دانشی ا‌ست که محوریت آن «انسان» به معنای کلی آن است.

علوم انسانی برخلاف علوم ریاضی و تجربی، از دریچه‌ای متفاوت به انسان و هستی او می‌نگرد. اگر علوم ریاضی انسان را قادر می‌سازد تا دست به آفرینش چیزها بزند. اگر علوم تجربی به او یادآوری می‌کند که ارگانیسمی زنده و مانند دیگر جانداران است.

علوم انسانی اما به مسائلی فراتر از این دست می‌پردازد. علوم انسانی مجموعه‌ای از دانش‌هایی است. که در نقطه‌ی مقابل علوم طبیعی قرار دارد. و طیف وسیعی از حوزه‌ها را پوشش می‌دهد. برخی از این دانش‌ها عبارت‌اند از:

علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، حقوق، اقتصاد، روان‌شناسی، علوم سیاسی، فلسفه و…

و این‌ها از آن رو اهمیت بالایی دارند که مستقیماً انسان و زندگی انسانی و اجتماعی او را مورد مطالعه و کاوش قرار می‌دهند و همین مسئله، بزرگان این علم را قادر می‌سازد تا صرفاً مشاهده‌گر نباشند، بلکه با برنامه‌ریزی دقیق و اصولی دست به بررسی و عمل بزنند. از آنجا که جهان انسانی و اجتماعی، جهانی دائما پویا و در حال دگرگونی‌ست، نیازمند قوانینی‌ست که بتواند با این دگرگونی همراه باشد. این همان ویژگی مهمی است که علوم طبیعی فاقد آن هستند.

جامعه‌شناسی

به عنوان نمونه جامعه‌شناسی که رشته‌ای اساسی در شناخت انسان و زندگی اجتماعی اوست قادر است تا به مطالعه‌ی بیماری‌های اجتماعی، چیستی، چرایی و چگونگی و همچنین درمان آن‌ها بپردازد. نگاه چنین رشته‌ای به مسئله‌ی فقر، نه به عنوان چیزی از پیش تعیین شده بلکه به عنوان علت اصلی تباهی اجتماعی و مادر بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر است.

روان‌شناسی

به همین ترتیب روان‌شناسی می‌تواند به تاثیرات فقر در روان انسان اجتماعی بپردازد، آن را ریشه‌یابی کند و به صورت فردی یا جمعی (روان‌شناسی اجتماعی) راه‌هایی برای رفع و بهبود آن توصیه کند.

تاریخ

در کنار آن‌ها، تاریخ وارد می‌شود، سیر شکل‌گیری فقر را بررسی می‌کند. از کجا و با چه تصمیماتی آغاز شد. چه کسی یا کسانی با کدام تصمیمات در چگونگی شکل‌گیری و شدت و مدت آن تاثیر داشتند.

جغرافیا

جغرافیا با مطالعات گسترده‌ی خود میزان پراکندگی و تمرکز فقر را بررسی و مشخص می‌کند.

علم اقتصاد

علم اقتصاد تصمیمات سیاسی و تاثیرات آن را بر وضعیت فقر بررسی می‌کند. و علوم سیاسی وارد عمل می‌شود تا بهترین تصمیم گیرنده را وارد سامانه کند. و نتیجه‌ی مطلوبی را خواستار باشد. حقوق وارد عمل می‌شود و قوانینی را وضع می‌کند. تا جامعه ثبات خود را حفظ کند. و اعضایش بتوانند هستی خود را به سعادت برسانند.

فلسفه

و نهایتا فلسفه وارد می‌شود تا در عصری که ماشین‌ها فرمان می‌رانند و انسان‌ها از نظر زیستی ارگانیسم زنده‌ای تصور می‌شوند، به آن‌ها یاری دهد تا معنای زندگی خویش را بیابند یا اگر از یافتن چنین معنایی ناتوانند، خود آن را بیافرینند.

فروشگاه اینترنتی کتاب رشد با در اختیار گذاشتن منابع کامل و متنوع همراه شما علاقه‌مندان به این زمینه می‌باشد.