زرد کرومی: تابستان خاموش

• درباره کتاب زرد کرومی تابستان خاموش:

دنیس استون شاعر و نویسنده‌ای جوان است که قرار است از عمارت یکی از دوستان ثروتمندش به نام هنری ویمبوش بازدید کند. او در ابتدا خیال می‌کند که تنها کسی است که به این عمارت باشکوه دعوت شده است اما هنگامی که به آنجا می‌رسد با مهمانان دیگر و البته عجیبی روبرو می‌شود: پریسیلا ویمبوش به علم غیب می‌پردازد و وقتش را به طالع‌بینی بازیکنان بریج یا به شرط‌بندی برروی مسابقات اسب دوانی می‌گذراند. دوستش،خانم جنی مالیون، پیردختری که اکثر اوقات در انزوا قرار دارد، یادداشت‌های خصوصی‌اش را از کاریکاتور پر می‌کند. هنری ویمبوش مردی طالب زیبایی است و مدام دیگران را وادار به خواندن دست‌نوشته‌های خود می‌کند که لحن آن‌ها یادآور نوشته‌های کهنه‌ی قرن هجدهم است. در این میان دنیس عاشق یکی از مهمانان به نام «مری» می‌شود.

طولی نمی‌کشد تا ناراحتی‌ها و آشفتگی‌های فکری دنیس آغاز می‌شود، آن هم به دلیل آن که با ناامیدی متوجه می‌شود که در این جمع او مرکز توجه نیست و کارهایش در مقایسه با دیگر هنرمندان سروصدایی ایجاد نکرده است. دنیس نسبت به قبل ساکت‌تر می‌شود و بیشتر به مشاهده‌ی گفتگوهای مهمانان عجیب عمارت می‌پردازد. البته که کتاب فقط به بحث‌های دنیس و دیگران ختم نمی‌شود، بلکه نویسنده بی‌وقفه درحال ایجاد گره‌های داستانی و توصیفات بدیع از محیط و آدم‌هاست.

• درباره نویسنده:

آلدوس هاکسلی نویسنده‌ای بریتانیایی است که بیشتر برای کتاب ” دنیای قشنگ نو” شناخته شده‌ است. او متولد ۲۶ جولای سال ۱۸۹۴ در انگلستان است. هاکسلی در نوجوانی دو، سه سالی نابینا شد اما بعدا آنقدر بینایی‌اش را به دست آورد که بتواند تحصیلاتش را در رشته‌ی زبان انگلیسی در آکسفورد ادامه دهد.

هاکسلی در تجربیات اولیه نویسندگی‌ طنز را به عنوان ژانر اصلی انتخاب کرده و در میان خوانندگان نیز با این شیوه نگارش خاص خود شناخته شده بود. لیکن در هنگام نوشتن رمان پنجم خود تغییر زیادی در ژانر و تم انتخابی داستانش داده و با پیروی از نویسندگانی همچون یوگنی زامیاتین نویسنده کتاب ما ، پا به ادبیات آرمانشهری گذاشته و با انتخاب ژانر علمی تخیلی یکی از برجسته‌ترین پاد آرمان شهرهای ادبیات داستانی را در کتاب دنیای قشنگ نو خلق کرد.

• برشی از متن:

همه دنبال قدرت‌اند. منتها در اشکال مختلف. قدرتی که تو می‌خواهی قدرت ادبی است. بعضی‌ها دنبال قدرتی هستند که به آن وسیله سایر هم نوعانشان را استثمار کند؛ اما تو شهوت قدرت طلبی‌ات را با استثمار کلمات، با پیچ و تاب دادنشان، و با قلب کردن، درهم شکاندن و سلطه بر آن‌ها ارضا می‌کنی… اما از موضوع پرت افتادم.