درباره کتاب جزیره:
لوئیز شانزدهساله هر سال همراه پدرش به جزیرهی لیندیزفارن سفر میکند؛ جایی که مادرش وقتی زنده بود بیشتر از هر جای دیگری دوست داشت.
همین که به جزیره پا میگذارند لوئیز با حسن آشنا میشود. دیدار با این پسر عجیبوغریب همهچیز را عوض میکند. لوئیز میخواهد مثل حسن مستقل و آزاد باشد، حسن تردست است یا شاید هم جادوگر و احتمالاً خطرناک.
جزیره داستانی امیدوارکننده و شیرین و در عین حال تلخ و تاریک است. نیروی عشق و مرگ و امید در این داستان سبب میشود لوئیز و حسن به درک عمیقتری از یکدیگر برسند و آنها را به سوی جهانی که هم بیرحم است و هم دلسوز سوق بدهد. جزیره زندگی هر دوی آنها را برای همیشه عوض میکند…
درباره نویسنده:
برشی از متن:
بابا بستنی می خرد، انگار بخواهد آرامم کند. بستنی را لیس می زنم، سس توت فرنگی قرمز روشن رویش را مزه مزه می کنم، خوشمزه است. کفش هایم را در می آورم و روی مخلوط علف و شن قدم می گذارم.چشم هایم را می بندم و میان پنجه های پاهایم حسشان می کنم، صدای مرغ های دریایی و چکاوک های خوش حال را می شنوم. بوی دریا و جلبک ها را حس می کنم، بوی سیگاری دیگر را که روشن می شود.بابا یکهو می گوید: «اندرسون!» چشم هایم را باز می کنم و نگاهش می کنم . «اندرسون. اون پسره. اسمش همین بود. چطور ممکنه فراموشش کنم؟ خدایا، چه کرد اون روز.»می پرسم: «چی کار کرد؟»…..
جوایز:
- برنده جایزه ی هانس کریستین اندرسن
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.