کتاب جایی که عاشق بودیم (All the Bright Places) برای اولین بار در سال 2015 منتشر شد. این رمان به عنوان یکی از پرفروشترین آثار مجله نیویورکتایمز و یکی از برجستهترین رمانهای نوجوانان بر اساس سایت گودریدز و آمازون انتخاب شده است. براساس این کتاب فیلمی سینمایی نیز ساخته شده است.
جاییکه عاشق بودیم یک داستان عاشقانه غیرکلاسیک و هیجانانگیز است. داستان بر موضوعات حساس و محوری در مورد دوره نوجوانی و مسائل مربوط به آن تمرکز دارد. افسردگی، فکر خودکشی و عشق اول موضوعاتی هستند که خواننده در این کتاب با آنها روبهرویمان می کند. جایی که عاشق بودیم روایتی است درباره ی دوستی و عشق غیرمنتظره؛ داستانی از نجاتدادن و نجاتیافتن در مواجهه با فقدانی ویرانگر.
موضوع کتاب تجربه شخصی نویسنده است که در مورد پسری که سالیان پیش میشناخت و او را دوست داشته؛ از این رو نوشتن در مورد این مسئله شخصی برای او تا حدودی سخت بوده اما همواره قصد داشته رمانی که مینویسد راجع به موضوعی باشد که خودش نسبت به آن اشتیاق زیادی داشته است. نیون در یادداشتی که در ابتدای این رمان منتشر کرده است، نوشته است این داستان عاشقانه را حاصل تاثیرپذیری وی از آمار و علل شیوع خودکشی در غرب عنوان کرده است.
خلاصه کتاب:
ماجرا مربوط به دختر و پسری نوجوان به نامهای «تئودور فینچ» و «ویولت مارکی» است. فینچ پسری است که والدینش از هم جدا شدهاند. او نوجوانی بدسرپرست است و همسالانش به او برچسبهای عجیب و غریب میزنند، در نتیجه مدام به مرگ فکر میکند.
ویولت نیز پس از مرگ خواهرش که 9 ماه پیش در سانحه رانندگی رخ داده، با حسی از تقصیر، قصد دارد به زندگیاش خاتمه دهد. این دو همزمان از ساختمان ناقوس مدرسه بالا میروند و تصمیم میگیرند خودشان را از لبه ایوان برج پرت کنند. اما سرنوشت، آنها را به هم نزدیک میکند. آن دو که قبلا آشنایی نزدیکی با هم نداشتند، از دیدن یکدیگر متعجب میشوند و گفتوگویی میانشان به جریان میافتد که هر دو را از تصمیم به خودکشی منصرف میکند و به آنها مهلت دوبارهای برای زندگی میبخشد.
زمانی که این دو برای انجام پروژهای برای یافتن شگفتیهای محل زندگی شان، تیمی را تشکیل می دهند، هم فینچ و هم وایولت، موفق به کشف چیزهای بسیار مهمتری می شوند: فینچ، تنها با وایولت است که می تواند خودش باشد—پسری عجیب، بامزه و پرانرژی که آنقدرها هم ناآشنا و غیرقابل ارتباط نیست. و وایولت، تنها با فینچ است که می تواند شمارش روزها را کنار بگذارد و آن ها را واقعاً زندگی کند. اما در ادامه ی داستان و با بزرگتر شدن دنیای وایولت، جهان فینج، کوچک و کوچکتر می شود…
درباره ی نویسنده:
جنیفر نیون نویسندهای آمریکایی است که در ریچموند ایندیانا بزرگ شد. او علاوهبر نوشتن رمان بهعنوان فیلمنامهنویس، دستیار تهیهکننده در تلویزیون ABC و همچنین روزنامهنگار نیز فعالیت میکند. اما شهرت او بیشتر بهخاطر کتابهایش است. او در کارنامهی فعالیت خود طی سالها، از رسیدن به شمارهی یک نیویورک تایمز تا جایزهی امی را دارد.
کتابهای نیون تاکنون به ۷۵ زبان ترجمه شدهاند و این خود نشان میدهد که او نویسندهای بینالمللی است. او کتاب اول خود را در سال ۲۰۰۰ منتشر کرد که روایتهایی غیرداستانی بود. سپس در سال ۲۰۰۳ «آدا بلک جک» را منتشر کرد. در سال ۲۰۱۰ خاطراتی از دوران تحصیل خود را منتشر کرد با نام «خاطرات شبکه آبی». در سال ۲۰۱۵ رمان معروف خود با نام «همه مکانهای روشن» (جایی که عاشق بودیم) را منتشر کرد. پس از آن «هولدینگ جهان» را در ۲۰۱۶ به چاپ رساند و ۲۰۲۰ «بینفس » را منتشر کرد.
جنیفر نیون دربارهی داستانهای خود میگوید: «من داستانهایی دربارهی مردم عادی مینویسم که کارهای خارقالعادهای انجام میدهند. از سال ۲۰۰۰ نوشتن را بهصورت تماموقت شروع کردم و هنوز دست از کار نکشیدم. من کتابهای غیرداستانی، داستانی، تاریخی، معاصر و بزرگسال نوشتهام. در نگاه اول کتابهای من سراسر نقشهاند، اما اگر به دقت نگاه کنید، موضوع مشترکی دارند، داستانهایی دربارهی مردم عادی که کارهای خارقالعاده انجام میدهند.»
برشی از متن کتاب:
عوامل حواسپرتی زیاد است. سعی میکنم فرای سروصدا با رایان صحبت کنم، ولی او بیشتر حواسش به من است. موفق شدهام هفده سال و هشت ماه و دو هفته و یک روز را بدون اینکه پسری بتواند زیادی به من نزدیک شود بگذرانم. به او میگویم که عاشق دیدن منظرهام و بعد در را با هل باز میکنم و بیرون میایستم. ما با ماشینها و فرای آنها، مزارع ذرت احاطه شدهایم. هیچ منظرهای بهجز اینها نیست. سرم را عقب میبرم و ناگهان مجذوب ستارهها میشوم. رایان دستپاچه پشت سرم میآید و من تظاهر میکنم که صور فلکی را میشناسم. به آنها اشاره میکنم و دربارهی هر کدام داستانی میسازم.
فکر میکنم که فینچ حالا دارد چهکار میکند. شاید دارد در جایی گیتار مینوازد. شاید با یک دختر است. من یک گشتوگذار و اگر بخواهیم صادق باشیم، خیلی بیشتر از آن به او بدهکارم. نمیخواهم فکر کند امروز او را بهخاطر مثلاً دوستانم دستبهسر کردهام. تصمیم میگیرم همین که به خانه رسیدم دربارهی محل بعدیمان تحقیق کنم. (اصول تحقیق: جذبههای غیرمعمول ایندیانا، هر چیزیکه معمول نباشد در ایندیانا، ایندیانای خاص، ایندیانای عجیب.) باید یک کپی از نقشه هم داشته باشم تا مطمئن شوم چیزی را تکرار نمیکنم.
رایان دستش را دورم میاندازد. به گذشته میروم و به جای ایمپالا این جیپ برادر رایان است و به جای رومر و آماندا، الی کراس و النور هستند. ما در همین سینمای فضای باز هستیم و نسخهای از جان سخت را میبینیم.
تمجیدها از کتاب جایی که عاشق بودیم:
«بسیاری از رمانهای نوجوان به موضوعاتی مشابه میپردازند، اما تعداد کمی از آنها این کار را این چنین به یاد ماندنی انجام میدهند»
Kirkus Reviews
«یک داستان عاشقانهی دلربا دربارهی این دو نوجوان آسیب دیدهی کم نظیر و دوست داشتنی»
New York Times Book Review
«رمانی پرمایه و جذاب»
Goodreads
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.