معرفی کتاب سقوط:
شما به تازگی سوار یک پرواز به نیویورک شدهاید. صد و چهل و سه مسافر دیگر در هواپیما هستند. چیزی که نمیدانید این است که سیدقیقه قبل از پرواز، خانواده خلبان شما ربودهشدهاند. برای زندهماندنِ خانواده او، همه کسانی که در هواپیمای شما هستند باید بمیرند. تنها راه زندهماندن خانواده این است که خلبان به دستور او عمل کند و هواپیما را سقوط دهد.
از پرواز لذت ببرید.
رمان دلهرهآور سقوط (Falling) در پروازی از لسآنجلس به نیویورک روی میدهد و در طی آن خلبان هواپیما درمییابد که تروریستی برای کشتن خانوادهاش برنامه دارد مگر این که باعث سقوط هواپیما شود. داستان کتاب ما را به حوادث موازی پر از تعلیق و دلهره در هواپیما و بر روی زمین میکشاند و در لابلای آن ما را با شخصیتهای اصلی کتاب آشنا کرده و ریشهی افکار و اعمال آنها را بر ما فاش میسازد.
کتاب سقوط از این واقعیت دردناک ذات بشر پرده برمیدارد که در وجود بشری، شر همواره بر خیر پیروز شده است چون از هوای نفس و غریزه پیروی میکند.
خلاصه کتاب:
وکیل مدافعی که عمری سر دیگران کلاه گذاشته حالا توبهکار شده و به ظاهر میخواهد از گناهان گذشتهاش دست بکشد اما دیو درونش نمیگذارد. او به گذشتهاش که نگاه میکند، خود را شریف و درستکار و پاکباز میبیند. دروغی بزرگ که خودش کاملا به آن واقف است و در طول مونولوگی درونی با خودش و به ظاهر خطاب به شنوندهای فرضی که او را آقای عزیز میخواند، پی میبرد که در جدال بین خیر و شر در آدمها همیشه شر پیروز بوده چون غریزه و هوای نفس پشت هر شری خانه دارد.
درباره نویسنده:
تی.جی. نیومن (Newman T J) کتابفروش سابق که مهماندار هواپیما شده بود، از سال 2011 تا 2021 برای ویرجین آمریکا و خطوط هوایی آلاسکا کار میکرد. او بسیاری از کتاب سقوط را در پروازهای متقاطع با چشم قرمز در حالی که مسافرانش خواب بودند، نوشت. او در فینیکس، آریزونا زندگی میکند. سقوط اولین رمان اوست.
برشی از متن کتاب:
بِن در حالی که چشم غره می رفت، به جلو خم شد. پیچی را در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت چرخاند و اعداد زردرنگ روی نمایشگر داشبورد، شروع به پایین آمدن کرد. وقتی به سرعتی رسیدند که مرکز کنترل ترافیک دستور داده بود، بن ابزار کنترل را بالا کشید و رایانه ی هوپیما سرعت جدید را ثبت کرد. «با مرکز کنترل ترافیک حرف بزن. هواپیما رو هدایت کن. آخرش هم هواپیما رو ساقط کن. نکنه قراره امروز من همه ی کارهارو بکنم؟ میدونی، نوبت توئه که پرواز کنی.»
بیل همین جور که به اسلحه زل زده بود، ذهنش به چند ساعت قبل برگشت؛ به موقعی که در فرودگاه از قسمت بازرسی امنیتی کادر پرواز گذشته بود. نه. راستش، تند و بی خیال از آن قسمت رد شده بود. بن هم بایست کمی بعد از او از جلوی همان مامور بازرسی گذشته باشد. اما در آن لحظه سواستفاده ی کمک خلبان از سیستم بازرسی، کوچکترین مسئله ی بیل بود.
تمجیدها از کتاب سقوط:
«دستکم برای من که کتاب را خواندهام، سقوط بهترین نوعِ داستان پلیسی است. پر از شخصیتهایی است که بهشان علاقه پیدا میکنید. پر از تعلیق و دلهرهی مداوم؛ کاملاً اصیل.»
جیمز پترسون
«رمانی شگفتانگیز . . . دلهرهی شدید، هولوولا، نقشههای پنهانی، اطلاعات دست اول و وحشتآور، این رمان را بسیار خاص کرده است.»
لی چایلد
«یک داستان پلیسی پرسرعت با کشش باورنکردنی و شخصیتهایی که نویسنده از جانش مایه گذاشته تا آنها را خلق کند. در واقع، نیروی محرک این رمان حیرتانگیز، پاسخ به این سؤال است که برای نجات خانوادهات تا کجا پیش خواهی رفت. سقوط را که میخواندم، از ترس زهره ترک شدم، مثل این بود که داستان آروارههای کوسه جلوی چشمم در ارتفاع 11 هزار متری اتفاق میافتاد. این اولین رمان تی جی نیوتن است که خارقالعاده از کار درآمده؛ کتابی مهیج برای خواندن در تعطیلات تابستان.»
دان وینسلو
«تی جی نیومن ایدهی بینظیری را انتخاب کرده، با مهارت آن را با یک دهه تجربهی واقعی ترکیب کرده و داستان پلیسی معرکهای ساخته است. داستانی که سرعت بیامانی دارد و به یادمانی است.»
جانت ایوانوویچ
«آمادهی خواندن یک داستان پلیسی کاملاً بدیع باشید که شما را سر جایتان میخکوب میکند و تا آخرین صفحات دلهرهآور کتاب، در شک و تردید نگه میدارد. سقوط بهترین داستان پلیسیای است که در این سالها خواندهام.»
آدریان مک کینتی
«تپش قلبتان را زیاد میکند. دلتان را به درد میآورد. دلتان را از جا میکند. یک کتاب عالی! یکی از آن کتابهایی که میترسید ورق بزنید و به صفحهی بعد بروید؛ ولی نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید.»
دایانا گابالدون
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.