کتابخانه نیمه شب

• درباره کتاب کتابخانه نیمه شب

تصمیمات ما بسیار تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز هستند. اگر فرصت این را داشته باشیم که به گذشته برگردیم چه تصمیم‌هایی را تغییر می‌دادیم؟ فرض کنید فرصت این را داشتید که اشتباهات گذشته را جبران و زندگیتان را تغییر دهید. یا اینکه فرصت این را داشتید که جای فرد دیگری زندگی کنید. رمان کتابخانه نیمه شب این امکان را به شما می دهد.

رمان بی‌نظیر مت هیگ، کتابخانه نیمه ‌شب، در مورد امکانات بی‌نهایت زندگی است. درباره زن جوانی به نام نورا سید، که زندگی‌ای یکنواخت و معمولی دارد و احساس ناخواسته و ناکامل بودن می‌کند. یک شب ناامیدی او به اوج می‌رسد و خودکشی می‌کند. اما داستان به همین‌جا ختم نمی‌شود. نورا فرصتی پیدا می‌کند تا راه‌های مختلفی را تجربه کند تا ببیند اگر انتخاب‌های متفاوتی می‌کرد، زندگی‌اش چطور پیش می‌رفت. او خود را در مکانی به نام کتابخانه نیمه شب می‌یابد که بین زندگی و مرگ وجود دارد و پر از کتاب‌هایی است که در آن زندگی‌های موازی بی‌پایانی وجود دارد که او ممکن است زندگی کرده باشد. به او این فرصت داده می‌شود تا با امتحان کردن این زندگی‌ها، پشیمانی‌هایش را از بین ببرد، درست از همان‌جایی که خود جایگزینش در شبی که به زندگی‌اش پایان می‌داد، شروع کند.

نورا در‌حالی که در کتابخانه نیمه‌شب است، صدها زندگی را تجربه می‌کند و به صدها نسخه مختلف از خود تبدیل می‌شود (برخی از آنها را حتی هرگز نمی‌فهمید) درنهایت با یک تصمیم دشوار روبرو می‌شود. باید تصمیم بگیرد برای زندگی دائمی در یکی از این زندگی‌های «ایده‌آل» چه‌چیزی را حاضر است قربانی کند. جایی که برای مدتی عالی به‌نظر می‌رسد، اما او متوجه می‌شود که مجموعه‌ای از چالش‌های جدید در انتظارش است. کاوش نورا در مورد خودش جذاب است زیرا او تلاش می‌کند تا بفهمد چه‌چیزی واقعاً در زندگی مهم است.

کتابخانه نیمه شب بسیار خوب نوشته شده و قابل تامل است. احساسات نورا عمیقا به تصویر کشیده شده است و خواننده مجذوب عمق داستان سرایی نویسنده می‌شود. در حالی که مفهوم کتاب ساده است، اما خواننده را جذب می‌کند و بسیاری از تجربیات احساسی مختلف را در بر می‌گیرد که با زندگی همراه می‌شوند.

کتاب کتابخانه نیمه شب به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

خواندن رمان کتابخانه نیمه شب را به نوجوانان و بزرگسالان و علاقه مندان به خواندن رمان توصیه می‌کنیم. اگر به این فکر کرده اید که به جای کس دیگری زندگی کنید و با تمام وجوه زندگی آنها آشنا شوید و یا امکان این را داشتید که در قبال مشکلات تصمیمات متفاوتی بگیرید، این کتاب را از دست ندهید. خواندن کتاب، کوتاه و ارزشمند است که شما را به فکر فرو می برد. ممکن است شما را بیدار کند که چقدر پتانسیل و توانایی دارید!

• درباره نویسنده

مت هیگ در سال ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او نویسنده و روزنامه‌نگار است. مت تحصیلاتش را در دانشگاه هال در رشته زبان انگلیسی و تاریخ به پایان برد و تا به حال آثار داستانی و غیر داستانی زیادی برای کودکان و بزرگسالان نوشته است. مت در بیست و چهار سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد که سالیان سال تحت نظر پزشک قرار داشت. اما توانست آن را پشت سر بگذارد و به زندگی باز گردد.

مت هیگ تلاش کرده تا بخش‌هایی از تجربه خود درباره افسردگی و ابعاد آن را در رمان خود منعکس و با مخاطبان درباره احساس ملال و افسردگی صحبت کند. این نویسنده علاوه بر کتاب پرفروش کتابخانه نیمه شب کتاب‌های موفق دیگری مثل «یادداشت‌هایی درباره سیاره‌ای ناآرام»، «آرام باش بی‌اعصاب» و «چگونه زمان را متوقف کنیم» نوشته و منتشر کرده است.

مت هیگ نویسنده ای برای کودکان و بزرگسالان است. کتاب خاطرات او «دلایلی برای زنده ماندن»، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها بود و به مدت 46 هفته در فهرست ده کتاب برتر بریتانیا ماند. کتاب «پسری به نام کریسمس» برای کودکان بسیار موفق بود و به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. کتاب «موشی به نام میکا» کتاب دیگر او در زمینه کودکان هست. رمان‌های او برای بزرگسالان شامل کتاب‌های برنده جایزه چگونه زمان را متوقف کنیم، ردلی‌ها، انسان‌ها، کتاب آرامش، کتاب آسایش و پرفروش‌ترین کتاب او «کتاب کتابخانه نیمه شب» است. او بیش از سه میلیون کتاب در سراسر جهان فروخته است.

• برشی از متن

نورا در حال درک چیزی بود که هوگو در آن آشپزخانه در اسوالبارد کاملا برایش توضیح نداد: برای این که گزینه‌ی تجربه کردن تمام زندگی‌ها را داشته باشی، مجبور نیستی حتما از تمام جنبه‌های هر زندگی لذت ببری. فقط نباید هیچ‌وقت بی‌خیال این ایده می‌شدی که در جایی زندگی‌ای وجود دارد که می‌شود از آن لذت برد. به همین اندازه، لذت بردن از یک زندگی به این معنی نیست که در آن زندگی بمانی. اگر نمی‌توانستی زندگی بهتری را تصور کنی، برای همیشه در یک زندگی می‌ماندی و با این حال به شکلی متناقض، هرچه زندگی‌های بیشتری را امتحان می‌کردی، فکر کردن به چیزی بهتر راحت‌تر می‌شد، چون با هر زندگی جدیدی که نورا امتحان می‌کرد، تخیلش کمی بیشتر وسعت می‌یافت.

صفحه 251 کتاب کتابخانه نیمه شب