درباره ی کتاب لنگر گاهی در شن روان:
پاندمی ها، نوع بشر را نه تنها سوگوار از دست رفتن عزیزان و همنوعان خود کرده، بلکه به دنبال آن سوگواری دیگری نیز برایش به ارمغان آورده است. سوگواری برای از دست رفتن احساس امنیت، روابط اجتماعی، سرمایه های از دست رفته و آرزوها و آینده نگریهای نقش بر آب شده. سوگوار برای فقدان زندگی، آن گونه که پیش از پاندمی در جریان بوده است. اندوه فقدان از دیرباز با زندگی آدمی گره خورده است و او، در پی یافتن راهی برای غلبه بر آن، قدم در راهی پر فراز و نشیب گذاشته است. در زمان استیصال آدمی، تکیه گاهی باید تا او را از رنج و بی معنایی برهاند و نگاهی لازم است که نشاط ادامه ی زندگی را در او زنده نگه دارد. جهان گیری مصیبت، آن چنان مهیب است که شکل عادی زندگی را با چالشی بزرگ روبرو می کند و آدمی را به بازاندیشی درباره ی بدیهیات روزمره، عادت های مانوس و باورهای دیرپا فرا می خواند. هرچه تا پیش از این همهگیری به چشم نمی آمد اکنون در مرکز توجه قرار می گیرد. اکنون التیامی برای این زخم های عمیق لازم است.
مرگ که پیش از این در لفافه ای از هیاهو و شلوغی آداب عزا قرار گرفته بود، اکنون با چهره ی عریان به پیشواز آدمی آمده است. آدمی که این چنین در رنج خویش در حال غرق شدن است، تلاش می کند تا معنای از دست رفته ی زندگی اش را باز یابد. او نمی خواهد به سوگی بیندیشد که چنین بی رحمانه همه جا حضور دارد.
ما با چنین غم بزرگی، ممکن است خودمان را عاجز از کشف معنا بیابیم. اما باید به خودمان مهلت بدهیم، لازم است بگذاریم اندوه رسالتش را به انجام برساند، روی ما را به سوی خودمان برگرداند و لحظه های ناب درنگ را جایگزین غوغای تشریفات و کلیشه های روزمره کند.
در این مواقع، ادبیات جان پناهی امن و و بهترین مجال بازگویی تجربه ی تنهایی در اندوه برای دیگران است. اینجاست که این اثر فرصتی برای تامل در سوگ به دست می دهد و تجربههای دیگرانی را که با فقدانهایی مهیب یا سوگهایی بزرگ چهره به چهره شدهنداند اناند با خواننده کتاب به اشتراک میگذارد.
جستار « یادداشتهای سوگ »، روایت چیماماندا انگزی آدیچی است از تجربهی سوگ پدرش در عصر پاندمی؛ یادداشتهای داغدیدهای که محدودیتهای کرونایی امکان تجربهی عزاداری جمعی را از او گرفتهاند و حالا، در این انزوای ناخواسته، سوگ را به شیوهای متفاوت از سر میگذراند.
«درنگ تاریک » گزیدهای است از نامههایی که راینر ماریا ریلکه برای تسلیت به دوستان و نزدیکانش نوشته و در آنها از تجربهی سوگ و مواجهه با مرگ سخن گفته است.
«پس از زندگی » جستاری است از جون دیدیون دربارهی سوگ شوهرش. این جستار درخشان هم به صورت مستقل در نیویورکتایمز منتشر شده و هم با تغییراتی در کتاب سال اندیشهی جادویی که تا کنون، دو ترجمهی فارسی از آن منتشر شدهاند. آنچه در این کتاب میخوانید ترجمهی نسخهی منتشرشده در نیویورکتایمز است که پیش از این به فارسی منتشر نشده است.
« آکواریوم » جستار کمنظیری است از الکساندر همن، دربارهی مرگ دختر خردسالش ایزابل. همن نخست نسخهی مختصرتر این جستار را برای نیویورکر نوشت و یکیدو سال بعد، نسخهی بلندتر و البته تکاندهندهترِ آن را در قالب مجموعهجستار خودزندگینامهایاش، کتاب زندگیهای من، منتشر کرد.
« تجربه » جستار بلندی است از رالف والدو امرسون و حاصل تأمل و ژرفاندیشی بلندمدت او دربارهی تجربهی از دست دادن پسر خردسالش. گرچه امرسون در این جستار به مضامینی کلیتر میپردازد و فقط اشارههایی به تجربهی سوگ فرزندش میکند، به نظر میرسد تأملات امرسون و نگاه عریان و صریحش به زندگی از همان مصیبتِ شخصی حاصل شده و مرگ فرزند حکم درگاهی برای اندیشیدن به مضامینی بلند مثل ارتباط زندگی، فلسفه و تجربه را برای او پیدا کرده است.
« قصهی بیوهزن » ترجمهی منتخبی است از خردهروایتهای خاطرهپردازانهی جویس کرول اوتس دربارهی تجربهی سوگ شوهرش، که در کتابی به همین نام منتشر شدهاند.
-
برشی از کتاب
سوگوارم که سوگ نه چیزی به من می آموزد و نه یک گام در وادی درک طبیعت به پیشم می برد. آن بومی نفرین شده ای که که مه باد بر او می وزید و نه آب بر تنش روان می شد و نه آتش او را می سوزاند نمود همه ی ماست. باران تابستان دلپذیرترین رویداد است و با این همه، چترهایمان هر قطره اش را پس می زنند. از این رو، چیزی جز مرگ برای ما باقی نمانده. با خرسندی محزون، به مرگ می نگریم و می گوییم خوشا واقعیتی که از چنگ مان نگریزد.
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.