دایناسورها نقاشی نمی کشند!

درباره کتاب دایناسورها نقاشی نمی کشند!:

پیکاسور کوچولو از کارهایی که دیگر دایناسورها انجام می‌دهند خوشش نمی‌آیند! او دلش نمی‌خواهد به شکار برود، بقیه را بترساند و یا خشمگین به نظر بیاید. پیکاسور عاشق نقاشی کشیدن است و از هر فرصتی برای کشیدن طرح‌های گوناگون استفاده می‌کند. با این حال هربار که با ذوق یکی از نقاشی‌هایش را به دوستان و خانواده‌اش نشان می‌دهد، آن‌ها نه تنها از استعدادش حمایت نمی‌کنند بلکه حتی سرزنشش می‌کنند که چرا مثل باقی دایناسورها رفتار نمی‌کند. یک روز اتفاق ناگواری رخ می‌دهد و تنها کسی که می‌تواند دیگران را از مخمصه نشان بدهد پیکاسور کوچولو و استعداد متفاوتش است… دایناسورها نقاشی نمی کشند!

پیکاسور به ما یاد می‌دهد که متفاوت بودن بد نیست، درحقیقت همین تفاوت‌ها و ویژگی‌های منحصربه فرد ما هستند که باعث می‌شوند شخصیت‌مان دوست داشتنی‌تر شود!

درباره نویسنده:

الی وولارد بیشتر کودکی خود را با کتاب خواندن گذراند، وقت‌هایی هم که کتاب نمی‌خواند سرش گرم نواختن پیانو بود در حدی که قبلا آرزو داشت در حرفه‌ی موسیقی شغلی پیدا کند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه به تایلند مهاجرت کرد و تا مدتی به عنوان یک مترجم آنجا کار می‌کرد. الی وولارد حالا در لندن زندگی می‌کند و یکی از با استعدادترین تصویرگران و نویسندگان کتاب‌های کودکان است. دایناسورها نقاشی نمی کشند!

برشی از متن:

از دلِ سیاه ترکه های سوخته، زمستان سفید و ملَس از راه رسید. ابر هم با برف های براقِ دلش اینجا و آنجا سر کشید.