- دربارهی کتاب:
رمان برباد رفته از به یادماندنی ترین آثار ادبی آمریکا است. مارگارت میچل، نویسنده ی رمان، داستان عاشقانه اش را در بستر تاریخی، در زمان جنگهای داخلی آمریکا روایت میکند.
میچل از دختری نازپرورده و پر شروشور به نام اسکارلت میگوید فردی که برای بودن، برای ماندن تلاش می کند، می جنگد و حتی از روی همه چیز و همه کس رد می شود تا به هرآنچه که میخواهد دست یابد.
اسکارلت دل در گرو پسر یکی از مزرعه داران همسایه به نام اشلی دارد که عشقش را پس میزند و با دختری ساده به نام ملانی ازدواج میکند. مردی به نام رت خواهان اسکارلت است و از او میخواهد که او را دوست بدارد ولی اسکارلت نمیپذیرد.
موضوع ازدواج اشلی با ملانی باعث عصبانیت اسکارلت می شود و برای تحریک حسادت اشلی ، با چارلز برادر ملانی ازدواج می کند. جنگ بین شمال و جنوب آمریکا موجب میشود اشلی وبرادر ملانی به همراه بقیه به جنگ بروند. و در خلال جنگ چارلز به دلیل بیماری سرخک از دنیا میرود، اشلی اسیر می شود.
با اوج گرفتن جنگ و پیامدهای آن همچون قحطی و گرسنگی تغییرات زیادی در زندگی اسکارلت و خانواده اش ایجاد میشود. دست سرنوشت حوادث گوناگون پیش پای اسکارت میگذارد که سر انجام به ازدواج با رت باتلر ختم میشود. اما این تمام داستان نیست.
- دربارهی نویسنده:
مارگارت مانرلین میچل مارش که در ۸ نوامبر۱۹۰۰ متولد شد و با عنوان مارگارت میچل نیز شناخته میشود، نویسنده و روزنامهنگار زن آمریکایی بود.
مارگارت میچل در آتلانتا در ایالت جورجیا زاده شد. او تحصیلات خود را در رشته پزشکی ادامه داد، اما به علت مرگ مادر، آن را نیمهکاره گذاشت و به روزنامهنگاری پرداخت.
او در سال ۱۹۲۶ شروع به نوشتن رمان بربادرفته کرد که سرانجام در سال ۱۹۳۶ چاپ شد و بهسرعت به ۱۶ زبان ترجمه شد.
میچل در طول زندگیاش تنها یک رمان با موضوع جنگ داخلی آمریکا به نام بربادرفته منتشر کرد. مارگارت بهخاطر این رمان موفق به دریافت جایزه کتاب ملی در سال ۱۹۳۶ و جایزه ادبی پولیتزر در سال ۱۹۳۷ شد.
مارگارت بر اثر یک تصادف در ۱۶ اوت ۱۹۴۹ در گذشت و در قبرستان اکلند جورجیا به خاک سپرده شد.
- برشی از متن کتاب:
اسکارلت اوهارا زیبا نبود، اما مردانی مثل دوقلوهای تارلتون که شیفته جذابیت او بودند کمتر متوجه این نکته میشدند. در چهرهاش آمیزهای از سیمای ظریف و اشرافی مادری فرانسوی و صورت متین و شاداب پدری ایرلندی مشاهده میشد. ترکیب چانه و آروارهاش سیمایی جذاب به وجود میآورد. از چشمهایش سبزی روشنی بیرون میریخت که از رنگ میشی فاصله میگرف و مژگان زبر و سیاهش در انته کمی برگشته به نظر میرسید. ورای آنها، ابروهای پرپشت اریب به سوی بالا امتداد یافته، خطی شگفتانگیز بر پوست سفید ماگنولیایی او میکشید. پوستی از آن دست زنان جنوبی به آن افتخار مینمودند، و از آنها در مقابل آفتاب داغ جورجیا باکلاه، توری و دستکش، به شدت محافظت میکردند.
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.